نقد وبررسی سریال چینی عاشقانه ی بی رحم از مون شاین | CRUEL ROMANCE

حتما حتما حتما این نقد رو بخونید وحتما حتما این سریال رو ببینید ..امتیازم به این سریال 9

 

عنوان : Cruel Romance

عنوان های دیگر : 锦绣缘·华丽冒险 / Jin Xiu Yuan · Hua Li Mao Xian

عنوان : عاشقانه بی رحم | عشق بی رحم

ژانر : اکشن | عاشقانه | تاریخی

محصول : چین

کیفیت : ۵۴۰p | 720P

تعداد قسمت : ۴۰

سال : ۲۰۱۵

شبکه پخش : Hunan TV

زیرنویس فارسی : دارد

 

خلاصه داستان :

داستان سریال در باره ی دختری به نام رونگ جین است که برای کشف علت کشته شدن تمام خانواده اش به شانگهای سفر میکند . در طول این سفر او مردی را به نام زو چن می بیند که رئیس گروه های سه گانه است. و پس از اتفاقاتی این دو عاشق هم می شوند . زو چن برای محافظ از رونگ جین هر کاری میکند و به مردان دیگر حتی جازه نزدیک شدن به رونگ جین را هم نمیدهد . حال داستان اصلی از جایی شروع می شود که مردی ژاپنی سعی میکند تا رونگ جین را به قتل برساند

 

 

عاشق بی رحم ..

خب از کجا شروع کنم ..

جین سیو یه دختر فوق العاده شیرین ومهربونه ...مهربون نگو فرشته ی روی زمین بگو ..خلاصه که یه شب که برحسب قضای روزگار مجبور میشه به معلم مدرسه که تیر خورده کمک کنه ..یه گروه مخفی از راه میرسن وتمام خونواده ی جین سیو رو تیر بارون میکنن ..

معلم مدرسه هم تو لحظه های اخر یه ساعت جیبی میذاره کف دست این فرشته خانم که برسونه به کلیسای نمیدونم چی چی ..در شانگهای ..

خلاصه که خانم بعد از مرگ دلخراش خونوا ده میخواد سوار قایق بشه که از طرف دیگه با رئیس دوم شانگهای ..(ممد ارنولد اینا )اشنا میشه ..این رئیس دوم از اون کله گنده های باندهای مافیایی شانگهایه است که هرچقدر از مرام ودوستیش بگم کم گفتم . کلی هم ید وبیضا داره ویه جماعت پشتش هستن ودم ودستگاهی تو شانگهای داره ..درواقع مرد شماره ی دوی شانگهای که از جذبه وجاذبه اش هرچی بگم کم گفتم ..

خلاصه از اونجایی که جین سیو مثلا خیلی مهربون ونایسه ..دوباره خودشو نخود آش میکنه که به این اقا کمک کنه ..که همین میشه مایه ی اشنایی این خانم با رئیس دوم یا زوچن ..

خلاصه که از اونجایی که سریال مثلا عاشقانه اس ..هی جین سئومیوفته تو دردسر ..هی این زوچین میاد نجاتش بده ..بعد این زخمی میشه ..جین سیو میاد نجاتش میده ..یعنی رابطه همین جوری تنگاتنگ جلو میره ...بهله در این حدی که گفتم ..

جالبه دختره از این ور با دست پس میزنه از اون رو با پا پیش میکشه ..فکرشو کنید تمام شانگهای روی انگشت کوچیکه ی زوچن میچرخه ..بعد این بدبخت با این همه ید وبیضا واهن وتلپ مچل این خانمه ..که میگه میخوام رو پای خودم وایسم ودنبالم نیا ودوستت ندارم ..

یعنی دل من پر پر شد برای این پسر چقدر خودکشان کرد برای دختره ..دختره هم که کلا خنگ ..اینقدر زوچن تو خفا به دادش رسید یه ریزه به این مغز فندقیش فشار نیاورد که کی هواشو داره ..

القصه که سریال کش وواکش این زوچن بی نوا ووابستگانش رو نشون میده ..مثلا دختره رو قپونی (کت بسته )میبرن خدمت اقا که مثلا فضا دو نفره بشه ودختره جواب مثبت بده که جین سیو میزنه تو برجک پسره که اگه همه ی مردهای دنیا هم بمیرن من عاشقت نمیشم ..(ای ذلیل مرده کشت این بچه رو ..)

 

ولی زوچن ..دمش گرم ..خیلییییییی داش مشتیه ..یعنی عاشق مرامش شدم ..همچین بامرام ولوتی صفت بود ..به دختره میگفت نجاتم دادی نجاتت میدم ..سر همین نجات دادنها عاشق این گیس بریده شد ..

الهی پیش خودش فکر کرده بود دختره به خاطر علاقه اش نجاتش داده نمی دونست دختره ی خرفت رو حساب دوستی معرفت به خرج داده ..

چه خلاصه ای شد ها ..اصلا به دردتون خورد ..؟داستان حسین کرد شبستری شد ..

به هرحال داستان به اونجایی میرسه که این اقا رسما عاشق جین سئو میشه ..اونقدری که دیگه بهش احترام میذاره وبهش پروبال میده ..همه جا ازدور مراقبشه ..واجازه نمیده که سختی بکشه ..تو بدترین شرایط هم به دادش میرسه اما دیگه مثل اوایل سریال بهش زور نمیگه ..جین سئو هم کم کم با زوچن اخت میشه..اما نه اینکه قبول کنه زنش بشه ..این زوچن مادرمرده از اول سریال میخواست زن بگیره وعیال وار بشه ..دختره ناز ونوز کرد ..کش مکش این دونفر تو طول سریال باعث بهتر شدن هردو طرف میشه ..زوچن که یه مرد خود رای وزورگوه ..کم کم انسان متعادل تری میشه جوری که به جای اینکه با زور از جین سئو بخواد باهاش باشه ..اونقدر بهش محبت میکنه وازش حمایت میکنه که خود جین سئو با اغوش باز قبولش میکنه ..مردی که ابتدای داستان به سینه اش میکوبید که تو اگه زن من بشی من همه چیز بهت میدم وپولدارترین زنگ شانگهایت میکنم واز همه چیز بی نیاز ..تو اواسط داستان اونقدر عشقش به جین سئو زیاد میشه که بهش میگه میخوام ازت دور بشم ..چون میترسم از اینکه نکنه بلایی سرت بیاد من هیچ کاری نمیتونم برات انجام بدم ..من از هیچ چیز نمیترسم ..نه از زمین نه از اسمون ..فقط از مرگ تو میترسم ..(این قسمتش رو به عنوان دیالوگ برتر انتخاب میکنم ..)

از طرف دیگه جین سئو هم که قبلا دختر ساده ای بوده کمی از زورگفتن های زوچن یاد میگیره ومیفهمه نباید زیر بار حرف زور بره واز تجربه های زوچن استفاده میکنه وفرد محکم تری نسبت به قبل میشه ..

 

 

جالب اینجاست که همه هم از دم عاشق دختره میشن ..نه یکی نه دوتا ..یه کامیون باید خیل اوپاهای سیکس پک دار جان برکف دختر خانم خنگ وخرفت ما رو بار میزد .. دختره هم که ماشا...الله دست رد به سینه ی هیچ مردی نمیزد ..همه جا چند نفری پیدا میشدن که خانم رو ساپورت کنن ..خدا بده شانس ..

سبک سریال تاریخیه ..هرچند تاریخی نه به معنای گذشته های دور ..بلکه تاریخی مال چند صد سال پیش وحاکمیت کره وژاپن ..واقعا که خیلی جالب بود ..اصلا فکرش رو هم نمیکردم ازش خوشم بیاد ..یعنی اول که بازش کردم یا عکسهاش رو دیدم گفتم من عمرا از همچین سریالی خوشم بیاد ..اما دوستم اونقدر تعریف کرد که گفتم میبینم اگه جالب بود ادامه میدم که صد درصد ادامه دادمش ..

سریال پروژه ی بزرگی بود با کلی بازیگر وطراحی لباس وصحنه که به نظرم تو نوع خودش سریال معقول ومرتبی بود ..با اینکه روند سریال بالا وپایین داشت ..اما اونقدر کسل کننده نبود که بخوای رهاش کنی ..نقطه های عطف خوبی داشت ..سریال درکنار مسائل عاشقانه وبالا وپایین رفتن های عشقی ..به جنگ زیر پوستی بین ژاپن وچین اشاره میکنه ..که ژاپنی ها با رسوخ تو دستگاه های بندرگاه سعی دارن تمام ثروت وموقعیت های کشور رو از ان خودشون کنن ..

روند سریال ..

سریال با یه پرش کوتاه به زندگی جین سئو شروع میشه ..وخیلی زود جین سئو وزوچن همدیگه رو ملاقات میکنن وبا صحنه های اکشن وجالبی که پیش میاد بیننده رسما درگیر سریال میشه ..

این روند رو به جلو همچنان ادامه داره مخصوصا که با زندگی بقیه ی شخصیت ها قاطی میشه وبیننده درتب وتابه که ببینه بالاخره کی زوچن عاشق به دلدارش میرسه ..تا قسمت های بیست وپنج هم روند سریال خوبه ..یه افت دو سه قسمتی میکنه ونویسنده شوک های بعدی رو وارد میکنه ..هرچند که سریال به نقطه های اوج اولیه اش برنمیگرده ..اما ایده های بعدی هم خوب بودن وقابل قبول ..من درکل خیلی راضی بودم ..فکر نمیکردم نویسنده بتونه این جوری داستان رو جلو ببره مخصوصا که سریال طولانی بود وعملا با دیده ی شک وتردید به باقی سریال نگاه میکردم ..

خود داستان هم راجع به روند پرفراز ونشیب جین سئو برای گرفتن انتقام خونواده اشه ..که تو این بین کلی سختی میبینه کلی بالغ میشه ..کلی عاشق میشه ..بچه دار میشه ..خیانت میبینه ..شما فکر کن زندگی حنا دختری در مزرعه وسیندرلا وسفید برفی ودیو ودلبر رو با هم قاطی کنید شالوده اش میشه این داستان ..

بازیگرها ..

از شخصیت های اصلی میگذرم ..مخصوصا از زوچن که واقعا خیلی خوب نقشش رو اجرا کرد (دیگه اینقدر تعریفش رو کردم فکر کنم حالتون بد شد)..اما دو نفر دیگه بودن که به نظرم بازیشون تحسین برانگیز بود ..

 

اولیش یه مینگ ژو ..خواهر جین سئو که به خاطرکودکیش ضربه ی سختی خورده وحالا میخواست انتقام تمام این سختی ها ومشقت ها رو از خواهر یکی یه دونه اش بگیره ..چند بعدی بودن این شخصیت خیلی خوب دراومده بود ..از طرفی خبیث وحیله گر ..از طرف دیگه به شدت ترحم برانگیز ..از طرفی هم عاشق ودلداده

مایدا ریوچی ..که نقش یه دست نشانده ی ژاپنی رو بازی میکرد ..دلداده ی صد درصد جین سئو ..کسی که تو گذشته یارش رو از دست داده وجین سئو به شدت شبیه به این خانمه ..مایدا ریوچی نشوندهنده ی یه شخصیت پلید وبی رحمه ..اما درعین حال با وجود تمام بدی هاش ..درکنار جین سئو همون عاشق قدیمی میشه ..این بافت شخصیتی رو خیلی دوست داشتم .. به شخصه اونقدر از بازیش راضی بودم که نصف کار رو به خاطر بازی این بازیگر ادامه دادم ..هرچند دوست داشتم نویسنده ایده های بیشتری رو خرج این شخصیت میکرد ..پتانسیلش رو داشت که عاشقانه های بهتری براش بسازه ..(با اینکه خیلی ادم بدی بود من خیلی بازیش رو دوست داشتم ..صورت خوبی هم داشت ..از اول سریال منتظر بودم عاشقانه هاش شروع بشه ..)

 

طراحی صحنه ولباس ..

هرچی بگم کم گفتم ..اونقدر این سریال چشم نواز وزیبا پسنده که قول میدم هرکسی طراحی لباس ها رو ببینه خوشش میاد ..از موهای افشون جین سئو با اون لباس های کمر باریکش گرفته تا لباس های فاخر دو مینگ ژو ..تا کت ها وبارونی های زوچن ..همه دستکش پوش ..همه مرتب ..از طرف دیگه عمارت های زیبا ..با وسائل زیبا ..تخت خواب ها وحیاط های پراز گل ..بندرگاه وایستگاه پلیس ..حتی پایگاه ژاپنی ها ..ریزترین مسائل تو این سریال از این حیث رعایت شده ...این سریال یکی از سریالهای فوق العاده قوی تو زمینه ی طراحی لباس ومکان وصحنه است ..

 

 

سکانس برتر ..

سریال چند تا سکانس خوب داشت که واقعا از دیدنشون لذت بردم یا ناراحت شدم ..

اولین سکانس ..اون قسمتی بود که خواهر جین سئو میخواد با عشقش فرار کنه ..درحالی که گوشواره هایی که اینگ دونگ بهش داده انداخته تصمیمش برای فرار از دست ارباب شیانگ ومایدا جدیه اما مایدا میگیرتش ..واتفاقهای بعدی ..بعد ازکتک خوردن درپی گوشواره ی عشقش رو زمین میخزه ...به گوشواره میرسه ..تو مشت میگیره ..اما اون چیزی که نباید بشه میشه ..خیلی خیلی این صحنه رو کارگردان قشنگ دراورده بود ..امید نقش برا اب شده ی یه مینگ ژو اونقدر قشنگ نشون داده شد که دل بیننده هم به حال این شخصیت پلید سوخت ..

سکانس دوم ..اون قسمتی که زوچن رفته سرکار اونقدر بی پول شدن که بنده خدا داره ده برابر معمول کار میکنه که برای جین سئو غذا بگیره ..اما زورگیرها ..به زور پولش رو میگیرن وهمه اش یه سنت جلوش پرت میکنن .صحنه ای که داشت با اون صورت زخمی به خونه برمیگشت خیلی قشنگ دراومده بود ..شرمنده است ..ناراحته اما راه هم به جایی نداره ..واقعا ادم قلبش درد میگرفت ..مخصوصا که از این اتفاقا ها تو همین ایران خودمون هم زیاد میوفته ..

سکانس سوم به نظرم اون قسمتیه که زوچن میگه من چیکار کنم تو خوشحال بشی جین سیوی بی رحم میگه خودت رو بکش ..زوچن هم چاقوش رو درمیاره دختره میذاره رو سینه اش ..دختره ی خنگ ..این صحنه اش رو هم خیلی دوست داشتم ..

آقا اجازه ..؟یه سکانس دیگه هم بگم ..؟؟؟Jسکانس گیر کردن زوچن وجین سئو تو غار ..یعنی از اون سکانس ها بود که تا عمر دارم تو یادم میمونه ..اونقدر عشق ومحبت وفداکاری تو این سکانس بود که قلب ادم به درد میومد ..مخصوصا بازی بی نظیر زوچن ..

برخلاف اینکه یکی از بچه ها گفته بود سریال پیام اخلاقی نداشته اما به نظرم یه وقتهایی نویسنده خیلی خوب حرفش رو به تصویر کشیده بود

قسمت تجاوز به مینگ ژو ..که به نظرم واقعا عالی کار شده بود ..پیام معنایی وتصویری خیلی خوبی داشت ..

قسمتی که هردو خواهر باردار میشن ..تفاوت تو سطح زندگی این دو نفر خیلی خوب درراستای هم نشون داده شده بود ..زندگی دو مینگ ژو واقعی وتاثیر گذار نشون داده شده بود ..اینکه یکی عاشق بچه اشه وبچه اش اون جوری میمیره ودیگری برای رهایی از گناهانش بچه اش رو با دستهای خودش میکشه ..

یا حتی عاشقانه های این دو خواهر ..کلا تفاوت های سطح زندگی این دو خواهر خیلی خوب به نمایش دراومده بود ..یکی حاضر بود برای دیگری فداکاری کنه ..دیگری حتی حاضر نبود خواهرش رو ببینه ..وجالب اینجا بود نویسنده مصداق این ضرب المثل که هرکسی نون قلب خودش رو میخوره رو نشون داده بود ..سئو جین که همیشه درخطر بود کلی هواخواه داشت ودومینگ ژو تو حسادت زندگی متعادل خواهرش میسوخت ..

از طرف دیگه رابطه ی دوستدانه ی سریال رو دوست داشتم جان فداکاری های چند طرفه اشون رو ..

بیشتر سریال هول وحوش جنگ زیرپوستی بین چین وژاپن بود وغیرت وتعصب وبرادری مردم چین ..اصلا سریالی بود برای نشون دادن به اصطلاح رشادت هاوجنگ اوری های چینی ها ..که حتی به خاطر کشورشون جونشون رو هم کف دستشون میذاشتن

نقاط ضعف کار ..

این همه تعریف کردم ..حالا میام سراغ مشکلات کار ..سریال ایراد خیلی زیاد داشت ..

اول ازهمه دوبله ی سریال ..من اصلا نمیفهمم چرا کارگردان اینکار وکرده دوبله ولبخوانی ها با هم هماهنگ نبود ..مثلا خواسته همه صدا قشنگ باشن ..؟؟؟ یه وقتهایی مخصوصا تو صحبت های طولانی ازار دهنده میشد ..

بعدی تدوین سریال ..یعنی یه وقتهایی با خودم فکر میکردم یه بچه بلند شده وسط فیلم دیدن فیلم ها رو با قیچی از هم جدا کرده ..برای خیلی از صحنه ها پایان خاصی نبود ..خیلی از صحنه ها فراموش شده بود ..گه گاهی از وسط یه صحنه ی فوق العاده رمانتیک ..بدون هیچ پایانی با یه اهنگ ملایم ..به یه صحنه ی جدید با اهنگی متفاوت جهش داشت ..

سوم یه سری ایده ها رو نویسنده ازشون استفاده نکرده بود ..یا رهاشون کرده بود .. یه قسمت بود دختره یه شب تا صبح گم شد ..انتظار داشتم نویسنده حتما حتما یه قسمت در وصف وصل این دو نفر بنویسه کلی هم به دلم صابون زدم که اخ جون الان دختره پیداش میشه وزوچن کلی قربون صدقه اش میره که اصلا نبود ..یعنی هرچی منتظر موندم چیزی پیدا نکردم ..نویسنده به کل یادش رفته بود زوچن نگران جین سیو بوده

این از یاد بردن ایده ها رو تو قسمت معتادهای شانگهای هم داشتیم ..که زوچن میخواست مرام به خرج بده به اصطلاح برادرهای معتادش رو ترک بده .اصلا نویسنده وعوامل یادشون رفت نشون بدن چه بلایی سر اینها اومده خلاصه که سریال به نظرم اون یک پارچگی لازم رو نداشت ..

یکی دیگه از مشکلاتم هم با شخصیت پردازی ها بود مخصوصا ارباب شیانگ بود ..شوهر یه مینگ ژو ..که با اینکه میدونست زن زندگیش به برادرش علاقه منده اما هیچ جوره بهش کاری نداشت وزنه خیلی دیگه ازاد وراحت میرفت ومیومد وبا ژاپنی ها همدست میشد ای بابا ..بدتر از چغندر ..دیگه این درجه از محبت وایثار به هیچ عنوان تو کت من نمیرفت ..

یا شخصیت پردازی جین سئو درست نبود مثلا قسمت اول نشون میده دختره با کلی پسر سریه گوله لباس میجنگه ..بعدها فقط مثل ماست وایمیستاد ..یه ریزه هم از خودش دفاع نمیکرد ..من همه اش منتظر بودم یه ریزه حرکت اکشن نشون بده ..عملا نقش مجسمه رو تو قسمت های اکشن ایفا میکرد ..

یا صحنه هایی بود که اگه عقلانی بهش نگاه میکردی غیر قابل قبول بود .مثلا هرجا دختره کمک میخواست زوچن همونجا بود ..عینهو زورو .یاد زبل خان میوفتادم ..زبل خان اینجا زبل خان اونجا .(دهه شصتی ها با این زبل خان بدجوری اشنان ..)

پایان سریال ..خوب بود ..نمیگم عالی تموم شد اما راضی بودم ..هرچند که عملا دو قسمت اخر رو میشد تو یه قسمت جمع کرد ..انگار نویسنده میخواست حتما چهل قسمتی بشه ..چون کلا یه قسمت از دو قسمت یاد اوری خاطرات وفلاش بک هایی بود که قبلا دیده بودیم ..اما معقول تموم شد ..

این همه سرتون رو درد اوردم واین نقد بلند وبالا رو نوشتم که حتما ترغیبتون کنم این سریال رو ببینید ..این دوست سخت پسند من به ندرت از سریالی خوشش میاد ومعمولا هم سلیقه اش خاصه ..جز موارد اندکی زیاد با هم شباهت سلیقه نداریم ..اما سر این سریال کاملا حق میدم که بهش نمره ی 9.5 رو میدم ..اما من از اونجایی که یکم تدوین ودوبله ی کار اذیتم کرد بهش نمره ی نه رو میدم ..وپیشنهاد میکنم حتما این سریال رو دانلود کنید ..